✍آیا افت قیمت اتومبیل قابل مطالبه است.
نظریه شماره 819/7 مورخ 18/2/1386
«افت قیمت اتومبیل که در تصادفات رانندگی حاصل میشود
چنانچه در نظریه کارشناسی ذکر شده باشد
همراه با سایر خسارتهای وارده به ماشین قابل مطالبه است.»
نظریه اداره کل حقوقی قوه قضائیه
افت قیمت که در تصادفات رانندگی مخصوصاً درخصوص تصادف ماشینهای نو حاصل میشود
چنانچه در نظریه کارشناس نیز ذکر شده باشد همراه با سایر خسارتهای وارده به ماشین در حد قراردادی که بین بیمهگر و بیمهگذار وجود دارد قابل مطالبه است
و ماده 2 قانون رسیدگی به خسارات ناشی از تصادفات رانندگی توسط وسیله نقلیه موتوری مصوب 13/9/1345 نیز مؤید این موضوع است.
ماده 2 قانون رسیدگی به خسارات ناشی از تصادفات رانندگی:
ماده 2 – کاردانهای فنی راهنمایی و رانندگی و پلیس راه که برای رسیدگی به امور
تصادفات رانندگی تعیین میشوند مکلفند علت وقوع تصادف وچگونگی آن را صریحاً با
تشریح وضع محل تصادف در صورت مجلس قید و میزان خسارت وارده به وسیله نقلیه را اعم
از هزینه تعمیر و کسر قیمتیکه در نتیجه تصادف حاصل میشود معلوم نمایند، در صورتی
که تعیین میزان خسارت در محل ممکن نباشد میتوان آن را موکول به بازدید بعدی
درتعمیرگاه نمود مندرجات صورتمجلسی که به طریق فوق تنظیم میگردد معتبر است مگر
اینکه خلاف آن ثابت شود.
✍ مزاحمت تلفنی:
مزاحمت تلفنی از جمله جرایم شایعی است که ضد عفت و اخلاق عمومی محسوب می گردد، از هم این روی برخورد قانونگذار با این جرم بسیار سنگین می باشد لذا مجازات هایی همچون قصاص، حبس، قطع تلفن… برای مزاحمین و متعرضین به اخلاق عمومی در نظر گرفته است، لذا نوع مجازات بسته به شخصیت متهم، دفعات و نوع مزاحمت بستگی خواهد داشت.
🔴به طوریکه ماده 641 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی این چنین مقرر می دارد:
🔴هرگاه كسی به وسیله تلفن یا دستگاههای مخابراتی دیگر برای اشخاص مزاحمت ایجاد كند، علاوه بر اجرای مقررات خاص شركت مخابرات، مرتكب به حبس از یك تا شش ماه محكوم خواهد شد». البته این همه ماجرا نیست. علاوه بر قانون مجازات اسلامی در مقرراتی كه شركت مخابرات دارد، مجازاتهای دیگری هم برای مزاحم در نظر گرفته شده است.
🔴این در حالی است که ایجاد مزاحمت از طریق پیامک نیز جرم بوده و قابل مجازات خواهد بود. برای مجازات مزاحمتهای پیامكی و تلفنی، مجرمان به مجازات تعزیری محكوم میشوند.
🔴از طرفی دیگر بیان شد که امکان قصاص یا اعدام مزاحم تلفنی وجود خواهد داشت و آن در فرضی است که كسی به عمد و با سوءنیت به وسیله تلفن خبر فوت یكی از نزدیكان شنونده را به او بدهد و این خبر موجب مرگ یا مرض شنونده شود، این در حالی است که عملش مطابق با قانون مجازات اسلامی ممكن است قتل عمد شناخته شود و مرتكب قصاص شود؛ چون چنین عملی نسبت به یك فرد مسن در نوع خود كشنده به شمار خواهد رفت.
🔴در مورد مزاحمت تلفنی چنانچه عمل مشتكیعنه (كسی كه از او شكایت شده) فقط مزاحمت تلفنی باشد و همراه با جرم دیگری مانند فحاشی و استعمال الفاظ ركیك نباشد، در صورت احراز مزاحمت، تلفن مزاحم قطع میشود؛ اما چنانچه مزاحمت تلفنی همراه با جرایم دیگر از قبیل فحاشی یا تهدید باشد، رسیدگی به بزه ارتكابی با دادگاههای عمومی محل خواهد بود.
✍چک بهتر است یا سفته
به مقایسه بعضی از مهمترین موارد تفاوت این دو سند تجاری می پردازیم تا شما هنگام استفاده از این اسناد یا هنگام قبول آنها در معاملات خود با آگاهی بیشتر و دید روشن تری اقدام کنید.
✅۱- چک جنبه کیفری دارد ولی سفته حقوقی است.
به این معنا که صدور چک بلامحل در شرایطی جرم است ولی عدم پرداخت سفته در سرسید آن مطلقاً جرم نیست.
البته طرح دعوای سفته در دادگاه حقوقی در نهایت منجر به حکم جلب صادر کننده سفته می شود ولی این حکم جلب و بازداشت بدهکار سوء پیشینه کیفری برای او محسوب نمی شود و آثار حکم کیفری چک را ندارد.
بنابراین چک از این جهت که ممکن است دارنده ان را زودتر به نتیجه مطلوب برساند بهتر است.
✅۲- چک بدون اخذ گواهی عدم پرداخت از بانک (بدون برگشت زدن) قابل طرح دعوا و مطالبه در دادگاه نیست و حتماً باید گواهی عدم پرداخت چک هم ضمیمه دادخواست باشد ولی سفته بدون واخواست کردن آن (بدون برگشت زدن) نیز در دادگاه قابل مطالبه است
اخذ گواهی عدم پرداخت چک کار سختی نیست.
✅۳- صدور گواهی عدم پرداخت چک رایگان انجام می شود
یعنی بانک برای صدور گواهی عدم پرداخت چک هزینه ای نمی گیرد ولی واخواست سفته (اعتراض عدم پرداخت سفته) هزینه دارد و ۲ درصد مبلغ سفته را باید بابت واخواست سفته بپردازید.
پس از این جهت نیز چک بهتر از سفته است.
✍چه محکومیتهایی در سوءِ پیشینه افراد درج میگردد؟
همه محکومیتها در برگه استعلام سوءِپیشینه درج نمیشود
ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ وتبصره یک آن که مقرر میدارد:
درغیر موارد فوق (در ادامه مطلب به این موارد اشاره میشود) مراتب محکومیت در پیشینه کیفری محکوم درج میشود لکن در گواهیهای صادره از مراجع دیربط منعکس نمیشود مگر به درخواست مراجع قضایی برای تعیین یا بازنگری درمجازات. با توجه به اینکه صرفا محکومیت قطعی در جرایم عمومی طبق ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ محکوم علیه را در مدتهای مقرر در ذیل ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی از حقوق اجتماعی محروم میکند و با انقضای این مواعد همانطور که در تبصره ۲ ماده ۲۶ قانون مذکور تصریح شده است شخص اعاده حیثیت حاصل میکند و آثار تبعی محکومیت وی نیز زایل میشود لذا صدور گواهی عدم سوء پیشینه بلامانع بوده ولزومی به درج محکومیت در گواهی صادره نیست.
محکومان موضوع تبصره یک ماده ۲۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ فاقد سابقه محکومیت موثر محسوب میشوند ومحکومیت آنان در گواهیهای صادره درج نمیشود مگر آنکه استعلام کننده مرجع قضایی باشد که دراین صورت محکومیت غیر موثر آنان نیز به مرجع مذکور منعکس میشود. ماده ۲۵ قانون موصوف نیز بدین شرح میباشد:
محکومیت قطعی کیفری در جرائم عمدی، پس از اجرای حکم یا شمول مرور زمان، در مدت زمان مقرر در این ماده محکوم را از حقوق اجتماعی بهعنوان مجازات تبعی محروم میکند:
الف- هفت سال در محکومیت به مجازاتهای سالب حیات و حبس ابد از تاریخ توقف اجرای حکم اصلی
ب- سه سال در محکومیت به قطع عضو، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده بیش از نصف دیه مجنیٌعلیه باشد، نفی بلد و حبس تا درجه چهار
پ- دو سال در محکومیت به شلاق حدی، قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده نصف دیهمجنیٌعلیه یا کمتر از آن باشد و حبس درجه پنج.
✅ انواع رسیدگی در دادگاهها:
1⃣ واخواهی
دادگاہ صادرڪنندہ حڪم غیابے
2⃣ تجدیدنظرخواهی
دادگاه تجدیدنظراستان
3⃣ فرجام خواهی
دیوان عالے ڪشور
4⃣ اعادہ دادرسی
دادگاہ صادرڪنندہ حڪم قطعے
5⃣ اعتراض ثالث
دادگاہ صادرڪنندہ راے
6⃣ واخواهی
ویژہ ے احڪام غیابے
7⃣ تجدیدنظرخواهی
شامل آرا(حڪم -قرار)است.(بطوراحصایی)
8⃣ فرجام خواهی
شامل آرا(حڪم-قرار)است.(بطوراحصایی)
9⃣ اعادہ دادرسی
فقط شامل احڪام قطعیت یافتہ است.(باجهات احصایی)
0⃣1⃣ اعتراض ثالث
شامل آرا (حڪم-قرار)است.(بطورغیراحصایی)
1⃣1⃣ واخواهی
مهلت طرح 20روز-2ماہ
2⃣1⃣ تجدیدنظرخواهی
مهلت طرح 20روز-2ماہ
3⃣1⃣ فرجام خواهی
مهلت طرح 20روز-2ماه-1ماہ ازطریق دادستان ڪل.
4⃣1⃣ اعادہ دادرسی
20روز-2ماہ -البتہ مبدا شروع مهلت هاے فوق بستگے بہ جهات مورداعادہ دادرسے دارد.
5⃣1⃣ اعتراض ثالث
مهلت نداردحتے پس ازاجراے حڪم میشوداعتراض ڪردبشرطے ڪہ حق منشا اعتراض ساقط نشدہ باشد.
6⃣1⃣ واخواهی
اثرانتقالے ڪامل دارد-اثرتعلیقے دارد-یڪ طریق عدولے است.
7⃣1⃣ تجدیدنظرخواهی
اثرانتقالے دارد-اثرتعلیقے دارد-یڪ طریق اصلاحے است.
8⃣1⃣ فرجام خواهی
اثرانتقالے ندارد-اثرتعلیقے ندارد(اصولا)-غیرعدولے وغیراصلاحے است.
9⃣1⃣ اعادہ دادرسی
اثرانتقالے دارد ولے محدوداست-اثرتعلیقے ندارد(اصولا)-یڪ طریق عدولے است
0⃣2⃣ اعتراض ثالث
اثرانتقالے دارد ولے محدوداست,اثرتعلیقی ندارد(اصولا) یڪ طریق عدولے است.
مبلغ ديه سال ۹۶ در ماههای غیرحرام تعيين شد.
اين مبلغ ،۲۱۰ میلیون تومان تعیین شده است.
البته طبق ماده555به اين مبلغ در ماه هاي حرام يا وقوع قتل درمحدوده حرم مكه،يك سوم اضافه خواهد شد.
ماده 555- هرگاه رفتار مرتكب و فوت مجنيٌعليه هر دو در ماههاي حرام «محرم، رجب، ذيالقعده وذيالحجه» يا در محدوده حرم مكه، واقع شود خواه جنايت عمدي خواه غيرعمدي باشد، علاوه بر ديه نفس، يكسوم ديه نيز افزوده ميگردد. ساير مكانها و زمانهاي مقدس و متبرك مشمول حكم تغليظ ديه نيست.
تبصره ـ معيار شروع و پايان ماههاي حرام، مغرب شرعي است مانند ماه رجب كه از مغرب شرعي آخرين روز ماه جماديالثاني، شروع و با مغرب شرعي آخرين روز ماه رجب به پايان ميرسد.
#دانشنامه_حقوقی
💢تا چه زمان میتوان دیه را پرداخت کرد؟
🔹دیه مقدر مال معینی است که در شرع مقدس به سبب جنایت غیرعمدی بر نفس عضو یا منفعت یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد مقرر شده است.
🔹بر اساس قانون فرد مجرم برای پرداخت دیه دارای فرصتی است که بتواند این دیه را پرداخت کند. بنابراين نمىتوان مجرم را تحت فشار قرارداد كه كل ديه را ظرف چند روز يا مقدار معتنابهى از آن را در فرصت محدودى بپردازد.
🔹در ماده ۴۸۸ قانون مجازات اسلامی آمده است: مهلت پرداخت دیه، از زمان وقوع جنایت به ترتیب زیر است مگر اینکه به نحو دیگری تراضی شده باشد:
الف- در عمد موجب دیه، ظرف یک سال قمری
ب- در شبه عمد، ظرف دو سال قمری
پ- در خطای محض، ظرف سه سال قمری
🔸تبصره- هرگاه پرداخت کننده در بین مهلت های مقرر نسبت به پرداخت تمام یا قسمتی از دیه اقدام نماید، محکومٌ له مکلف به قبول آن است.
🔹ماده ۴۸۹- در جنایت خطای محض، پرداخت کننده باید ظرف هر سال، یک سوم دیه و در شبه عمدی، ظرف هر سال نصف دیه را بپردازد.
🔹ماده ۴۹۰- در صورتی که پرداخت کننده بخواهد هر یک از انواع دیه را پرداخت نماید و یا پرداخت دیه به صورت اقساطی باشد، معیار، قیمت زمان پرداخت است مگر آنکه بر یک مبلغ قطعی توافق شده باشد.
🔹ماده ۴۹۱- در مواردی که بین مرتکب جنایت عمدی و اولیای دم یا مجنیٌعلیه بر گرفتن دیه توافق شود لکن مهلت پرداخت آن مشخص نگردد، دیه باید ظرف یکسال از حین تراضی پرداخت گردد.
💢ﺳﻠﺐ ﺣﻀﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭﯼ ﺣﻖ ﺣﻀﺎﻧﺖ💢
ﺳﻮﺍﻝ :
ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻃﻼﻕ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺣﻖ ﺣﻀﺎﻧﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﮐﻨﺪ ﺁﯾﺎ ﻣﺮﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﺳﻠﺐ ﺣﻀﺎﻧﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ؟
ﭘﺎﺳﺦ : 👇👇👇👇👇👇
✍ﺯﻭﺟﯿﻦ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺣﻀﺎﻧﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻭﺟﻪ ﻣﺤﻮﻝ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﺑﻪ ﻃﻼﻕ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ، ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺯﻭﺝ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺧﻮﺩ، ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﺳﻠﺐ ﺣﻀﺎﻧﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ، ﺍﮔﺮ ﻋﻠﺖ ﺣﺎﺩﺙ ﻭ ﺟﺪﯾﺪﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻠﺐ ﺣﻀﺎﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻭﺟﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﺍﯾﻦ ﻗﻀﯿﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺯﻭﺟﯿﻦ ﻭ ﻻﺯﻡﺍﻟﻮﻓﺎ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﺎﺩﻩ ۱۰ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻣﺪﻧﯽ، ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺯﻭﺝ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺭﺩّ ﺍﺳﺖ.
به طور کلی طلاق به دو دسته تقسیم میشود: طلاق رجعی که در زمان عده مرد میتواند به زن رجوع کند و رابطه قبلی دوباره برقرار خواهد شد. طلاق بائن که مرد به هیچ عنوان نمیتواند در زمان عده به همسر خود رجوع کند و با اجرای صیغه طلاق رابطه زن و شوهری به طور کامل از بین خواهد رفت.طلاق بائن به دو نوع طلاق خلع و مبارات تقسیم بندی خواهد شد: یکی طلاق خلع و دیگری طلاق مبارات.
طلاق بائن به چند دلیل ایجاد میشود که یکی از این دلایل، کراهتی است که زن از شوهر دارد یا هر دو از یکدیگر دارند.
در صورتی که کراهت طرفینی باشد یعنی هم مرد نسبت به زن کراهت داشته باشد و هم زن نسبت به مرد، طلاق از نوع مبارات است و اگر کراهت یکطرفه از طرف زن و نسبت به شوهر باشد، طلاق از نوع خلع خواهد بود.
کراهت به معنی نفرت و بی میلی میباشد که شرایط ادامه زندگی برای زن و مرد امکان پذیر نباشد.
طلاق خلع از انواع طلاق بائن است که ضمن آن، زن به دلیل کراهتی که نسبت به شوهر خود دارد، در مقابل مالی که به او میدهد از قید زوجیت آزاد میشود.
زن میتواند تا قبل از طلاق خلع و حتی بعد از طلاق در مدت عده و تا قبل تمام شدن آن به بذل (فدیه) رجوع کند که در این صورت، طلاق خلع به رجعی تبدیل شده و مرد میتواند در زمان عده به زن رجوع کند.
فدیه مالی است که در طلاق خلع زن به مرد میدهد تا کراهت خود را اثبات کند و این مال بذل شده ممکن است تمام مهریه و یا بخشی از آن و یا مال دیگری باشد که معمولا هرچه میزان آن بیشتر باشد اثبات کراهت زن راحتتر میباشد.
طلاق مبارات نیز به دلیل اینکه کراهت از طرف زن و شوهر میباشد به نام طلاق توافقی شناخته میشود که تمامی حقوق زن باید به صورت کامل توافق شود. مثلا تمامی مهریه بخشیده شود و یا مقداری از آن گرفته شود
خانواده هسته اجتماع است و نقش بزرگی در جامعه بر عهده دارد به همین دلیل حساسیت ویژهای نسبت به دعوای که در ارتباط با این نهاد مطرح میشود وجود دارد. از همه این دعاوی حساستر دعوای طلاق است که تیر خلاص به نهاد خانواده میزند و زندگی زن و مرد و فرزندان را که ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، برهم میزند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از حمایت ؛ قانونگذار سعی کرده است از هر طریق ممکن مانع از طلاق شود و با وقفه انداختن در مسیر طلاق سعی کند که تنها زندگی زوجهایی به جدایی ختم شد که واقعا اختلاف ریشهدار و عمیقی با هم دارند. در ادامه از طریق بررسی یک پرونده قضایی مربوط به طلاق بیشتر با روندی که در این پروندهها طی میشود آشنا میشویم.
شروع دعوا
در پرونده پیشرو خواهان دعوا، خالقی شوهر خوانده به نام مهدیه، دادخواست خود را تحت عنوان تقاضای صدور حكم به طلاق به علاوه همه خسارتهای دادرسی و هزینههای مترتبه تقدیم دادگاه محترم كرده است. خواهان، كپی تصدیقشده عقدنامه كه نشاندهنده وجود رابطه زوجیت با خوانده پرونده را به عنوان دلیل و مستند دعوای خود ضمیمه دادخواست تقدیمی كرده است. مستند به شرح دادخواست تقدیمی، خالقی اظهار داشته است که به حكایت و دلالت مستندات تقدیمی خصوصا تصویر قباله نكاحیه كه پیوست پرونده است، رابطه زوجیت میان وی با خوانده محترم محرز و مسلم است. لازم به توضیح است كه مدتی است با بروز اختلاف غیرقابل حل و ظهور عدم تفاهم اخلاقی، وضعیتی حادث شده است كه برای خواهان قابل تحمل نیست. اینك از جهت اختلافات شدید، رغبتی به ادامه این زندگی از سوی خواهان پرونده نیست، به این ترتیب به تقدیم این دادخواست مبادرت كرده و دلایل و توضیحات بیشتر نیز در جلسه دادرسی به عرض آن مقام محترم خواهد رسید. به این ترتیب مراتب تقاضای رسیدگی و صدور گواهی عدم امكان سازش را به منظور اجرای صیغه طلاق دارم.
روال رسیدگی
پس از تنظیم دادخواست، خواهان تمبر هزینه دادرسی را بر روی دادخواست خود ابطال و به یكی از شعب دادگاه خانواده تقدیم كرده است. كه پس از ورود به شعبه دادگاه خانواده به شورای حل اختلاف دادگاه خانواده ارجاع و پس از ثبت آن، وقت رسیدگی برای مورخ 20/9/89 تعیین شده است. در ادامه این وقت جلسه رسیدگی به خواهان و خوانده ابلاغ میشود.
در جلسه شورای حل اختلاف، خواهان پرونده، آقای خالقی اظهار داشته است كه همسرم از سال 1385 تا سال 1388 تمكین نداشته است و همیشه بدون اجازه من به خانه اقوامشان میرود و از سال 1388 به طور كلی منزل را ترك كرده است و به این ترتیب اینجانب درخواست طلاق دارم. خوانده دعوا نیز اظهار داشت، باید تمام حق و حقوق من از جمله مهریه توسط شوهرم پرداخت شود.
تصمیم شورای حل اختلاف خانواده
سرانجام شورای حل اختلاف تصمیم خود را به این شرح اعلام كرد: با توجه به نصایحی كه انجام شد و نیز صحبتهای ممتد مشخص شد كه طرفین اختلاف ریشهداری از 15 سال قبل با یكدیگر دارند، به این ترتیب صحبتهای ما هیچگونه اثری در طرفین نداشته است. بنا به این مسایل، پرونده جهت تصمیم نهایی به نظر مقام محترم معاونت ارجاع ارسال شود.
پس از اعلام تصمیم شورای حل اختلاف، پرونده فوق به معاونت ارجاع بازگردانده میشود. به دستور معاونت ارجاع پرونده به همان شعبه دادگاه خانواده ارجاع و پس از ثبت آن به دستور ریاست شعبه وقت رسیدگی برای مورخه 28/10/89 تعیین وقت میشود و در ادامه این زمان رسیدگی به طرفین دعوا ارجاع میشود. در زمان فوق جلسه دادگاه خانواده تشكیل میشود كه خوانده محترم در جلسه رسیدگی حضور نداشته و خواهان نیز اظهار داشته است كه در سال 1352 با خوانده محترم ازدواج كردم و 3 فرزند مشترك داریم و تقریبا 6 سال است كه از هم جدا شدهایم، چون ایشان منزل را ترك كرده است و آخرین باری كه میخواست برود، تمام وسایلش را با خودش برد؛ و من حاضرم تمام حق و حقوق قانونی ایشان را بدهم.
دادگاه به شرح ذیل تصمیم گرفته كه دفتر با عنایت به مراتب فوق قرار ارجاع امر به داور صادر كرده است. قرار فوق به طرفین دعوا ابلاغ و قید شد كه هر یك از طرفین، بستگان واجد صلاحیت خود را معرفی كنند و پس از اعلام رای داور تعیین وقت شود.
نظریه داوران
با توجه به اینکه طرفین و اینجانبان كه به عنوان داور انتخاب شده بودیم، طی جلسهای با هم صحبت كردیم، ولی متاسفانه در خصوص زوجیت از قبیل نفقه ایام عده، جهیزیه و اجرتالمثل را با جلب نظر كارشناس و مهریه و صداق را به نرخ روز میدهد، بنابراین نظر اینجانبان و داور خواهان و داور خوانده كه امكان سازش وجود ندارد، به این ترتیب رای اینجانبان عینا به دادگاه محترم تقدیم میشود تا تصمیم لازم اتخاذ فرمایند. پس از اعلام نظر داوران، دادگاه برای مورخه 14/12/89 تعیین وقت كرده و وقت رسیدگی به طرفین دعوا نیز ابلاغ شد. در مورخه اخیر جلسه دادگاه تشكیل شده و خواهان و خوانده نیز حضور دارند. خواهان دعوا در این جلسه بیان میكند كه حاضر به سازش نیستم و میخواهم زوجه را طلاق بدهم، خوانده پرونده، نیز اظهار میدارد كه با توجه به اینکه خواهان حاضر به زندگی نیست، به این ترتیب باید تمام حقوق اینجانب را بپردازد و تقاضای ارجاع امر به كارشناس را دارم. در نهایت قاضی با توجه به اظهارات و دفاعیات طرفین دعوای طلاق، رای خود را به شرح زیر بیان میكند.
رای دادگاه
با توجه به نظریه داور مبنی بر عدم تفاهم زوجین، لذا دادگاه برای تعیین اجرتالمثل زحمات زوجه قرار ارجاع امر به كارشناسی صادر و فردی را به عنوان كارشناس تعیین و به خواهان ابلاغ میشود كه مبلغی را به عنوان هزینه كارشناسی پرداخت میكند. دادگاه با وصول نظریه كارشناسی به شرح ذیل مبادرت به صدور رای كرده است.
در خصوص دعوای خواهان … به طرفیت خوانده… به خواسته طلاق با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و وصول نظریه داوران و اصرار زوج به طلاق و نظر به اینکه طلاق از ایقاعات میباشد، بنابراین دادگاه مستندا به ماده 1133 قانون مدنی به زوج اجازه میدهد تا پس از پرداخت كلیه حقوق زوجه اعم از مهریه و اجرتالمثل زحمات از محاضر رسمی طلاق مطلقه به طلاق كند. این رای ظرف 20 روز قابل اعتراض در محاكم تجدیدنظر استان تهران است.
پیش از پرداختن به بررسی رای فوق توضیح اصطلاحات حقوقی لازم است. ایقاع: اساسا زمانی كه دو طرف با دو اراده مثلا بر خرید و فروش یك كالا توافق میكنند، عقد و قرارداد واقع میشود. برعكس زمانی كه یك رخداد به صورت یك طرفه واقع میشود، به آن ایقاع گفته میشود، مثل طلاق كه به طور یك طرفه واقع میشود. اجرتالمثل: این اصطلاح به معنای حقالزحمهای است كه به زن خانه بابت كار كردن وی در ایام زناشویی و زوجیت تعلق میگیرد.
بررسی رای
اولا درخواست صدور گواهی عدم امكان سازش از دعاوی غیرمالی است، بنابراین خواهان با توجه به غیرمالی بودن دعوی مبادرت به ابطال تمبر دعوی غیرمالی كرده است. ثانیا طبق ماده واحده اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب سال 1371 برای اینکه زوجین بتوانند گواهی عدم امكان سازش بگیرند، باید به داوری ارجاع شوند، در اینجا هم دادگاه به داوری ارجاع كرده كه با توجه به نظر داوران مبادرت به صدور گواهی عدم امكان سازش كرده است. ثالثا طبق تبصره 3 ماده واحد فوق اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفتر، موكول به پرداخت حقوق شرعی و قانونی زوجه به صورت نقد است. بنابراین دادگاه به درستی در رای خود به این موضوع اشاره كرده است.رابعا دادگاه به اجرتالمثل اشاره كرده، در حالی كه اصطلاح نحله صحیحتر است، چون برای دادگاه ثابت نشده كه كارهایی كه زوجه در طول زندگی مشترك در منزل شوهر انجام داده به دستور زوج بوده و با عدم قصد تبرع صورت گرفته است و لذا مورد با بند الف ذیل تبصره 6 ماده واحد اصلاح مقررات مربوط به طلاق انطباق نداشته و تعیین اجرتالمثل صحیح نیست. ولی با توجه به طول مدت زندگی مشترك و وسع مالی زوج و نوع كارهایی كه زوجه در منزل زوج انجام داده است، استحقاق نحله را مطابق بند ب تبصره 6 ماده واحد اصلاح مقررات مربوط به طلاق را دارد. نحله نیز نوعی بخشش و عطای مجانی و رایگان است كه دادگاه برای طلاق مبلعی را به عنوان نحله مشخص میكند.
مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در قانون مدنی (پرداخت حق و حقوق زن اعم از مهریه و نفقه و اجرت المثل و شرط تنصیف دارایی (شرط نصف شدن اموال مرد و دادن تا نصف آن به زن)) در هر زمان برای طلاق همسرش اقدام کند.حق رجوع و بازگشت به زن برای مرد در نظر گرفته شده است و مرد میتواند به دلیل اینکه طلاق رجعی (یعنی مرد حق رجوع به همسرش را در زمان عده بدون نیاز به تشریفات دارد) میباشد در زمان عده بدون نیاز به تشریفات به زن رجوع نماید.
دادگاه در تمام موارد درخواست طلاق به جز طلاق توافقی باید به دلیل ایجاد صلح و سازش موضوع را به داوری ارجاع کند.
دادگاه نظر داوران را بررسی میکند و بعد از اینکه آن را بررسی کرد رای را صادر میکند و اگر نظر داوران را نپذیرد با گفتن دلیل آن را رد میکند.
حال آنکه مرد میتواند برای طلاق در صورتیکه خود قصد انجام مراحل طلاق را نداشته باشد وکیل بگیرد.